فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Compilation

ˌkɑːmpəˈleɪʃn ˌkɒmpəˈleɪʃn

شکل جمع:

compilations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

گردآوری، تألیف، تلفیق، هم‌گردانی، تدوین

the compilation of this comprehensive dictionary

تألیف این فرهنگ جامع

I spent hours working on the compilation of my research paper.

برای تألیف مقاله‌ی تحقیقاتی‌ام ساعت‌ها وقت صرف کردم.

noun countable

مجموعه، منظومه، گردآورده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

a compilation of his recent work

مجموعه‌ای از آثار اخیر او

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد compilation

  1. noun assemblage
    Synonyms:
    collection gathering accumulation assortment compiling combining collecting consolidating assembling joining aggregating incorporating anthology treasury accumulating collocating garnering garner unifying

لغات هم‌خانواده compilation

ارجاع به لغت compilation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «compilation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/compilation

لغات نزدیک compilation

پیشنهاد بهبود معانی