فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Compiler

kəmˈpaɪlər kəmˈpaɪlə

شکل جمع:

compilers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

مؤلف، گردآورنده، تدوین‌کننده

a compiler of geographical names

گردآورنده‌ی اسامی جغرافیایی

The compiler of this book spent years researching and organizing the information.

مؤلف این کتاب برای تحقیق و سازماندهی اطلاعات سال‌ها وقت صرف کرده.

noun countable

کامپیوتر تبدیل‌کننده‌ی دستورالعمل‌ها به زبان ماشین

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد compiler

  1. noun (computer science) a program that decodes instructions written in a higher order language and produces an assembly language program
    Synonyms:
    compiling program

لغات هم‌خانواده compiler

ارجاع به لغت compiler

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «compiler» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/compiler

لغات نزدیک compiler

پیشنهاد بهبود معانی