با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Synthesis

    ˈsɪnθɪsɪs ˈsɪnθɪsɪs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      syntheses

    معنی‌ها

    noun C1
    ترکیب، تلفیق، (شیمی) امتزاج، پیوند، هم‌گذاری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    noun
    صنع، ترکیب، اختلاط
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد synthesis

    1. noun combining; combination
      Synonyms: amalgam, amalgamation, blend, building a whole, coalescence, composite, compound, constructing, construction, entirety, forming, fusion, integrating, integration, making one, organism, organization, structure, unification, union, unit, welding, whole
      Antonyms: division, separation

    ارجاع به لغت synthesis

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «synthesis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/synthesis

    لغات نزدیک synthesis

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی