شکل جمع:
compositesصفت تفضیلی:
more compositeصفت عالی:
most compositeمخلوط، مختلط، همنهشت، همنهشته، ترکیب، آمیزه، هم نهاده
a composite picture
تصویر همنهشته
چیز مرکب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a bicycle made of a light composite
دوچرخهی ساختهشده از یک آلیاژ (همنهشتهی) سبک
a composite of several styles
ترکیبی از چند سبک گوناگون
(سینما و تلویزیون) تصویر ترکیبی، تصویری مرکب از دو یا چند عنصر تصویری که جداگانه عکس برداری یا فیلم برداری شده باشند، تصویر ترکیبی که چهره ی مظنونین توسط توضیحات شاهدان طراحی میشود
a composite sketch
طرحی ترکیبی
مرکب ساختن
composited four soil samples.
چهار نمونه خاک را ترکیب کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «composite» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/composite