امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Olio

ˈoʊliːˌoʊ ˈəʊlɪəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
شلوغ، درهم‌و‌برهم، مخلوط، چیز درهم‌ ریخته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد olio

  1. noun A collection of various things
    Synonyms: hodgepodge, jumble, medley, miscellany, mishmash, mixture, potpourri, assortment, conglomeration, gallimaufry, collection, hash, mélange, mixed bag, patchwork, salmagundi, variety, grab bag, stew

ارجاع به لغت olio

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «olio» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/olio

لغات نزدیک olio

پیشنهاد بهبود معانی