آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Olio

ˈoʊliːˌoʊ ˈəʊlɪəʊ

معنی olio

noun

شلوغ، درهم‌و‌برهم، مخلوط، چیز درهم‌ ریخته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد olio

  1. noun a collection of various things
    Synonyms:
    collection mixture variety assortment medley miscellany hodgepodge jumble mishmash mélange conglomeration potpourri mixed bag stew hash patchwork grab bag salmagundi gallimaufry

ارجاع به لغت olio

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «olio» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/olio

لغات نزدیک olio

پیشنهاد بهبود معانی