فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Salmagundi

sælmʌˈɡʌndiː ˌsælməˈɡʌndɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
سالاد پیاز داغ و تخم‌مرغ و ماهی، چاشنی، چیز درهم‌وبرهم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد salmagundi

  1. noun a collection of various things
    Synonyms:
    variety mixture assortment collection jumble medley mixed bag hodgepodge mishmash miscellany conglomeration potpourri patchwork salad hash grab bag mélange olio smorgasbord motley miscellanea gallimaufry

ارجاع به لغت salmagundi

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «salmagundi» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/salmagundi

لغات نزدیک salmagundi

پیشنهاد بهبود معانی