با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Smorgasbord

    ˈsmɔːrɡəsbɔːrd ˈsmɔːɡəsbɔːd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    (رستورانی که در مقابل پرداخت مبلغی ثابت میتوان هر مقدار غذا را از میزهای مخصوص برداشت و خورد) رستوران بوفه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    noun
    بوفه، شیلان، توشی
    noun
    خوراک متنوع
    noun
    پرتنوع، جورواجور
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد smorgasbord

    1. noun Buffet-style food
      Synonyms: buffet, salad-bar, assortment, mixture, hodgepodge, mixed bag, salad course, miscellany, miscellanea, variety, mishmash, salmagundi, potpourri, motley
    2. noun A varied assortment
      Synonyms: collection, array, medley, choice

    ارجاع به لغت smorgasbord

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «smorgasbord» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/smorgasbord

    لغات نزدیک smorgasbord

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار