Mishmash

ˈmɪʃmæʃ ˈmɪʃmæʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
( hodgepodge =) مخلوط، آش‌شله قلمکار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mishmash

  1. noun hodgepodge
    Synonyms: collection, combination, goulash, hash, jumble, medley, mélange, mess, miscellany, mixed bag, mixture, olio, patchwork, potpourri, salmagundi

ارجاع به لغت mishmash

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mishmash» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mishmash

لغات نزدیک mishmash

پیشنهاد بهبود معانی