آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Combination

    ˌkɑːmbəˈneɪʃn ˌkɒmbəˈneɪʃn

    شکل جمع:

    combinations

    معنی combination | جمله با combination

    noun countable uncountable B2

    ترکیب، تلفیق

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    Water is a combination of hydrogen and oxygen.

    آب ترکیبی از هیدروژن و اکسیژن است.

    This book is a combination of fact and legend.

    این کتاب تلفیقی از واقعیت و افسانه است.

    noun countable

    پیوند (گروه‌ها و احزاب و اشخاص و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The combination of John's strong leadership and Sarah's attention to detail made them a formidable team.

    پیوند رهبری قوی جان و توجه سارا به جزئیات، آن‌ها را به تیمی قدرتمند تبدیل کرد.

    The combination of skills and expertise within our department allows us to tackle even the most complex projects.

    پیوندی از مهارت‌ها و تخصص در بخش ما این امکان را به ما می‌دهد که حتی از عهده‌ی پیچیده‌ترین پروژه‌ها بربیاییم

    noun countable

    رمز (قفل رمزدار)

    I couldn't remember the combination to my luggage lock.

    نمی‌توانستم رمز قفل چمدانم را به خاطر بیاورم.

    The burglar spent hours trying different combinations.

    سارق ساعت‌ها رمزهای مختلف را امتحان کرد.

    noun

    پوشاک زیرپوش، زیرپیراهن (زنانه) (معمولاً به‌صورت جمع می‌آید)

    The store had a wide selection of combinations in different styles and colors.

    این فروشگاه دارای طیف گسترده‌ای از زیرپوش‌ها در سبک‌ها و رنگ‌های مختلف بود.

    She wore a comfortable combination under her dress.

    زیرپیراهن راحتی زیر لباسش پوشیده بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد combination

    1. noun mixture, blend
      Synonyms:
      mix mixture blend compound fusion union composite synthesis medley amalgam blending stew soup solution connection junction merger consolidation unification miscellany mishmash brew aggregate amalgamation combo olio everything but kitchen sink order sequence succession
      Antonyms:
      separation division parting detachment
    1. noun alliance, association
      Synonyms:
      union club party gang ring association partnership connection alliance group clique circle faction combine coalition confederation federation syndicate cartel merger merging consolidation compound conjunction tie-up trust confederacy cahoots pool set affiliation bloc melding coadunation hookup cabal mafia camarilla consortium coterie conspiracy guild mergence
      Antonyms:
      separation dissolution disunion severance

    لغات هم‌خانواده combination

    • noun
      combination
    • adjective
      combined
    • verb - transitive
      combine

    سوال‌های رایج combination

    شکل جمع combination چی میشه؟

    شکل جمع combination در زبان انگلیسی combinations است.

    ارجاع به لغت combination

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «combination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/combination

    لغات نزدیک combination

    • - comber
    • - combinability
    • - combination
    • - combination lock
    • - combinational
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.