فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Conjunction

kənˈdʒʌŋkʃn kənˈdʒʌŋkʃn

شکل جمع:

conjunctions

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun B2

پیوستگی، اتصال، اقتران، حرف ربط، حرف عطف

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده
noun

عطف، ترکیب عطفی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The cause of their divorce was a conjunction of pennilessness and joblessness, that's all.

علت طلاق آن‌ها تقارن بی‌پولی و بیکاری بود و بس.

the conjuncture of events

هم‌زمانی رویدادها

نمونه‌جمله‌های بیشتر

"But" and "if" are conjunctions.

"but" و "if" حرف ربط هستند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conjunction

  1. noun combination
    Synonyms:
    union partnership alliance association agreement combination tie-up affiliation concurrence coincidence hookup juxtaposition parallelism concomitance congruency cahoots conjointment
    Antonyms:
    separation division disconnection detachment

Idioms

in conjunction with

همراه با، به‌همراه، توأم با، در کنار، به اتفاق

ارجاع به لغت conjunction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conjunction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conjunction

لغات نزدیک conjunction

پیشنهاد بهبود معانی