موافقت، توافق، دمسازی، رضایت، تصادف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a concurrence of events
همزمانی رویدادها
Without the parent's concurrence, this marriage will be impossible.
بدون موافقت والدین این ازدواج غیرممکن خواهد بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «concurrence» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/concurrence