صفت تفضیلی:
more concurrentصفت عالی:
most concurrentهمزمان، در یک وقت واقعشونده، موافق، متقارن، همرو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Those two events were concurrent.
آن دو رویداد همزمان بودند.
concurrent lines
خطوط همرس (متقاطع)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «concurrent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/concurrent