تصادفی، مربوط به موقعیت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
circumstantial evidence
شواهد فرعی، اماره
He presented more circumstantial evidence than we had expected.
او توضیحاتی کاملتر از آنچه انتظار داشتیم، به ما داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «circumstantial» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/circumstantial