آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Circumstantial

ˌsɜrːkəmˈstænʃl ˌsɜːkəmˈstænʃl

معنی circumstantial | جمله با circumstantial

adjective

تصادفی، مربوط به موقعیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

circumstantial evidence

شواهد فرعی، اماره

He presented more circumstantial evidence than we had expected.

او توضیحاتی کامل‌تر از آنچه انتظار داشتیم، به ما داد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد circumstantial

ارجاع به لغت circumstantial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «circumstantial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/circumstantial

لغات نزدیک circumstantial

پیشنهاد بهبود معانی