آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ مهر ۱۴۰۴

    Coincidental

    koʊˌɪnsəˈdent̬l kəʊˌɪnsəˈdentl

    معنی coincidental | جمله با coincidental

    adjective

    تصادفی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    Coincidentally he arrived as I was talking about him.

    تصادفاً همان‌طور که حرف او را می‌زدم سر و کله‌اش پیدا شد.

    The similarity between these two exam papers is too close to be coincidental.

    شباهت بین این دو ورقه‌ی امتحانی بیشتر از آن است که اتفاقی باشد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Famine in China was coincidental with rebellion in Mongolia.

    قحطی در چین هم‌زمان با شورش در مغولستان رخ داد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد coincidental

    1. adjective accidental
      Synonyms:
      unintentional unplanned casual incidental chance accidental fortuitous fluky circumstantial
      Antonyms:
      planned deliberate designed decided

    سوال‌های رایج coincidental

    معنی coincidental به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «coincidental» در زبان فارسی به معنای «اتفاقی» یا «تصادفی» ترجمه می‌شود.

    این واژه معمولاً برای توصیف رخدادهایی به کار می‌رود که بدون برنامه‌ریزی قبلی یا رابطه‌ی علت و معلولی مشخص، به‌طور هم‌زمان یا مشابه اتفاق می‌افتند. ریشه‌ی آن از واژه‌ی coincide به معنای «هم‌زمان بودن» گرفته شده و پسوند al- آن را به صفت تبدیل کرده است.

    در معنای پایه، وقتی دو یا چند رویداد را «coincidental» می‌نامیم، منظور این است که آن‌ها به‌صورت تصادفی با هم هم‌زمان شده‌اند، بدون این‌که میانشان ارتباطی واقعی وجود داشته باشد. برای مثال، اگر دو دوست قدیمی بدون هماهنگی در یک شهر دیگر هم‌زمان ظاهر شوند، این برخورد را می‌توان coincidental دانست. این واژه اغلب حسی از شگفتی یا حتی کمی طنز در خود دارد، زیرا ذهن انسان تمایل دارد در رخدادهای تصادفی نوعی نظم یا معنا بیابد.

    در حوزه‌ی علمی و منطقی، «coincidental» بودن پدیده‌ها به اهمیت تمایز میان هم‌زمانی و علیت اشاره دارد. بسیاری از خطاهای شناختی زمانی رخ می‌دهند که انسان دو رویداد هم‌زمان را به‌اشتباه مرتبط یا وابسته می‌پندارد. برای نمونه، ممکن است فردی تصور کند که پوشیدن یک لباس خاص باعث موفقیت او در امتحان شده است، در حالی که هم‌زمانی این دو رخداد صرفاً coincidental است و نه علت‌ومعلولی. بنابراین، در تفکر علمی، تشخیص رویدادهای تصادفی از رویدادهای وابسته اهمیت زیادی دارد.

    از دیدگاه زبانی، واژه‌ی coincidental اغلب با قید purely یا merely به کار می‌رود، مانند “It’s purely coincidental” (این فقط یک تصادف است). چنین عباراتی برای تأکید بر نبودِ هرگونه قصد، طرح یا ارتباط پنهان میان دو پدیده استفاده می‌شوند. در متون ادبی یا سینمایی نیز از این واژه برای توصیف لحظات غیرمنتظره و معنادار داستان بهره می‌گیرند، جایی که تصادف‌ها به شکل شاعرانه یا نمادین در کنار هم قرار می‌گیرند و درون‌مایه‌ی سرنوشت یا تصادف را برجسته می‌سازند.

    از نظر فلسفی، مفهوم «coincidence» و در نتیجه «coincidental» پرسشی عمیق درباره‌ی نقش شانس و نظم در جهان مطرح می‌کند. آیا رخدادهای جهان صرفاً مجموعه‌ای از تصادف‌ها هستند یا نشانه‌ای از طرحی بزرگ‌تر؟ واژه‌ی coincidental در این معنا به ما یادآوری می‌کند که همه‌ی هم‌زمانی‌ها معنا ندارند، اما همین فقدان قطعیت، زندگی را پررمز و راز می‌سازد. «coincidental» واژه‌ای است که در مرز میان منطق و شگفتی ایستاده — هم توصیفگر واقعیت عینی است و هم برانگیزاننده‌ی تأمل درباره‌ی تصادف، سرنوشت و نگاه انسان به جهان.

    ارجاع به لغت coincidental

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «coincidental» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coincidental

    لغات نزدیک coincidental

    • - coincident
    • - coincident current
    • - coincidental
    • - coincidentally
    • - coinfection
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Portuguese pharmacy phat phrase pice piety piggy pipsqueak pitch in pitch-dark raise your hand zoom in yoga wouldn't would-be اغماض کردن مقلد معیشت معاش معضل معضلات عزل کردن ابلق اسم آجیل ثواب غدیر خوشحال خوش‌حالی چپق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.