بر حسب اتفاق، اتفاقاً، تصادفاً، بهطور تصادفی، از قضا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Coincidentally, I was just talking about my favorite book when someone mentioned it in conversation.
اتفاقاً داشتم دربارهی کتاب مورد علاقهام صحبت میکردم که یکی در گفتوگو به آن اشاره کرد.
Coincidentally, I had been thinking about taking a trip to New York City and then I received an email about a discounted flight.
تصادفاً به سفری به شهر نیویورک فکر میکردم و سپس ایمیلی در مورد پرواز با تخفیف دریافت کردم.
کلمهی «coincidentally» در زبان فارسی به «بهطور اتفاقی» یا «بهصورت تصادفی» ترجمه میشود.
این واژه زمانی به کار میرود که دو یا چند رویداد بدون برنامهریزی قبلی و بدون رابطهی علت و معلولی مشخص، در یک زمان یا مکان مشترک رخ دهند. در واقع، وقتی میگوییم چیزی به طور اتفاقی رخ داده است، منظور این است که هیچ نیتی پشت آن وجود نداشته، اما نتیجه به گونهای است که توجه ما را جلب میکند. بسیاری از تجربههای روزمرهی انسان، مانند دیدن یک دوست قدیمی در جایی غیرمنتظره، یا شنیدن یک ترانه درست همان لحظهای که به یاد آن افتادهایم، با این واژه توصیف میشوند.
استفاده از «coincidentally» اغلب رنگ و بوی شگفتی به روایت میدهد. این کلمه میتواند لحظات عادی زندگی را به صحنههایی پر از تعجب و حتی شیرین تبدیل کند. تصور کنید بدون هماهنگی، دو نفر در یک کافهی کوچک در شهری بزرگ یکدیگر را ببینند. این رخداد شاید کاملاً بیبرنامه باشد، اما همین تصادف غیرمنتظره به یادماندنیترین بخش روزشان میشود. بنابراین، «به طور اتفاقی» تنها یک توضیح ساده از همزمانی وقایع نیست، بلکه احساس شگفتی و غیرمنتظره بودن را نیز در دل خود دارد.
از نظر روانشناختی، انسانها تمایل دارند به این نوع رخدادها معنا ببخشند. بسیاری مواقع، ذهن ما دنبال ارتباط یا نشانهای میان این تصادفها میگردد، حتی اگر هیچ پیوند واقعی وجود نداشته باشد. به همین دلیل، «coincidentally» میتواند فراتر از یک بیان صرفاً توصیفی، زمینهساز تفسیرهای شخصی نیز بشود. این ویژگی باعث شده است که در ادبیات و داستانگویی هم کاربرد فراوانی داشته باشد، چرا که نویسندگان از این عنصر برای ایجاد گرههای داستانی یا لحظات غافلگیرکننده بهره میبرند.
در زبان روزمره نیز این واژه کارکرد ویژهای دارد. وقتی کسی میخواهد نشان دهد که دو اتفاق بدون دخالت او همزمان شدهاند، از «coincidentally» استفاده میکند. این واژه به نحوی ظریف بیانگر آن است که فرد نقشی در طراحی یا وقوع آن همزمانی نداشته و همهچیز حاصل تصادف بوده است. همین کاربرد باعث میشود تا در مکالمات رسمی و غیررسمی، بارها و بارها شنیده شود.
«coincidentally» را میتوان پلی میان واقعیت و شگفتی دانست. این واژه به ما یادآوری میکند که زندگی همیشه قابل پیشبینی نیست و گاهی بهترین یا عجیبترین لحظهها درست زمانی اتفاق میافتند که هیچ انتظاری نداریم. چنین رویدادهایی گرچه بیبرنامهاند، اما به زندگی رنگ و معنایی تازه میدهند و گاهی مسیر خاطرات و تجربههای ما را تغییر میدهند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «coincidentally» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coincidentally