آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ مرداد ۱۴۰۴

    Coincidentally

    koʊˌɪnsəˈdent̬li kəʊˌɪnsɪˈdentli

    معنی coincidentally | جمله با coincidentally

    adverb

    بر حسب اتفاق، اتفاقاً، تصادفاً، به‌طور تصادفی، از قضا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    Coincidentally, I was just talking about my favorite book when someone mentioned it in conversation.

    اتفاقاً داشتم درباره‌ی کتاب مورد علاقه‌ام صحبت می‌کردم که یکی در گفت‌وگو به آن اشاره کرد.

    Coincidentally, I had been thinking about taking a trip to New York City and then I received an email about a discounted flight.

    تصادفاً به سفری به شهر نیویورک فکر می‌کردم و سپس ایمیلی در مورد پرواز با تخفیف دریافت کردم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد coincidentally

    1. adverb happening at the same time
      Synonyms:
      coincidently

    سوال‌های رایج coincidentally

    معنی coincidentally به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «coincidentally» در زبان فارسی به «به‌طور اتفاقی» یا «به‌صورت تصادفی» ترجمه می‌شود.

    این واژه زمانی به کار می‌رود که دو یا چند رویداد بدون برنامه‌ریزی قبلی و بدون رابطه‌ی علت و معلولی مشخص، در یک زمان یا مکان مشترک رخ دهند. در واقع، وقتی می‌گوییم چیزی به طور اتفاقی رخ داده است، منظور این است که هیچ نیتی پشت آن وجود نداشته، اما نتیجه به گونه‌ای است که توجه ما را جلب می‌کند. بسیاری از تجربه‌های روزمره‌ی انسان، مانند دیدن یک دوست قدیمی در جایی غیرمنتظره، یا شنیدن یک ترانه درست همان لحظه‌ای که به یاد آن افتاده‌ایم، با این واژه توصیف می‌شوند.

    استفاده از «coincidentally» اغلب رنگ و بوی شگفتی به روایت می‌دهد. این کلمه می‌تواند لحظات عادی زندگی را به صحنه‌هایی پر از تعجب و حتی شیرین تبدیل کند. تصور کنید بدون هماهنگی، دو نفر در یک کافه‌ی کوچک در شهری بزرگ یکدیگر را ببینند. این رخداد شاید کاملاً بی‌برنامه باشد، اما همین تصادف غیرمنتظره به یادماندنی‌ترین بخش روزشان می‌شود. بنابراین، «به طور اتفاقی» تنها یک توضیح ساده از هم‌زمانی وقایع نیست، بلکه احساس شگفتی و غیرمنتظره بودن را نیز در دل خود دارد.

    از نظر روان‌شناختی، انسان‌ها تمایل دارند به این نوع رخدادها معنا ببخشند. بسیاری مواقع، ذهن ما دنبال ارتباط یا نشانه‌ای میان این تصادف‌ها می‌گردد، حتی اگر هیچ پیوند واقعی وجود نداشته باشد. به همین دلیل، «coincidentally» می‌تواند فراتر از یک بیان صرفاً توصیفی، زمینه‌ساز تفسیرهای شخصی نیز بشود. این ویژگی باعث شده است که در ادبیات و داستان‌گویی هم کاربرد فراوانی داشته باشد، چرا که نویسندگان از این عنصر برای ایجاد گره‌های داستانی یا لحظات غافلگیرکننده بهره می‌برند.

    در زبان روزمره نیز این واژه کارکرد ویژه‌ای دارد. وقتی کسی می‌خواهد نشان دهد که دو اتفاق بدون دخالت او هم‌زمان شده‌اند، از «coincidentally» استفاده می‌کند. این واژه به نحوی ظریف بیانگر آن است که فرد نقشی در طراحی یا وقوع آن هم‌زمانی نداشته و همه‌چیز حاصل تصادف بوده است. همین کاربرد باعث می‌شود تا در مکالمات رسمی و غیررسمی، بارها و بارها شنیده شود.

    «coincidentally» را می‌توان پلی میان واقعیت و شگفتی دانست. این واژه به ما یادآوری می‌کند که زندگی همیشه قابل پیش‌بینی نیست و گاهی بهترین یا عجیب‌ترین لحظه‌ها درست زمانی اتفاق می‌افتند که هیچ انتظاری نداریم. چنین رویدادهایی گرچه بی‌برنامه‌اند، اما به زندگی رنگ و معنایی تازه می‌دهند و گاهی مسیر خاطرات و تجربه‌های ما را تغییر می‌دهند.

    ارجاع به لغت coincidentally

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «coincidentally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coincidentally

    لغات نزدیک coincidentally

    • - coincident current
    • - coincidental
    • - coincidentally
    • - coinfection
    • - coinsurance
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Portuguese pharmacy phat phrase pice piety piggy pipsqueak pitch in pitch-dark raise your hand zoom in yoga wouldn't would-be اغماض کردن مقلد معیشت معاش معضل معضلات عزل کردن ابلق اسم آجیل ثواب غدیر خوشحال خوش‌حالی چپق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.