فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Circumstantial Evidence

American: ˌsərkəmˈstæntʃəlˈevədəns British: ˌsɜːkəmˈstænʃəlˈevɪdəns

معنی

noun

حقوق شواهد فرعی، اماره، اماره‌ی اتفاقی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد circumstantial evidence

  1. noun indirect evidence
    Synonyms:
    inferred evidence inconclusive evidence

ارجاع به لغت circumstantial evidence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «circumstantial evidence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/circumstantial-evidence

لغات نزدیک circumstantial evidence

پیشنهاد بهبود معانی