امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Circumstances

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
شرایط، اوضاع، اوضاع‌واحوال، کم‌وکیف، وضع زندگی، جریانات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Under no circumstances should you (= you should not) approach the man.
- تحت هیچ شرایطی با آن مرد ارتباط نگیر.
- I can’t imagine circumstances in which I would be willing to steal.
- نمی‌توانم شرایطی را تصور کنم که در آن مایل به دزدی کردن باشم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد circumstances

  1. noun state of affairs in one’s life
    Synonyms:
    assets capital chances class command degree dowry financial status footing income lifestyle lot means net worth outlook position precedence prestige property prospects prosperity rank rating resources situation sphere standing state station status substance times way of life worldly goods

Collocations

Idioms

ارجاع به لغت circumstances

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «circumstances» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/circumstances

لغات نزدیک circumstances

پیشنهاد بهبود معانی