شکل جمع:
circumstances(به طور معمول در جمع) موقعیت، شرایط، اوضاع و احوال، اطراف و جوانب، چگونگی
I know I can trust her in any circumstance.
میدانم که میتوانم تحت هر شرایطی به او اعتماد کنم.
to take the circumstances into account
شرایط را در نظر گرفتن
in/under the circumstances
در چنین شرایطی، در اینصورت
in/under no circumstances
هرگز، به هیچ روی، تحت هیچ شرایطی
مورد، واقعیت، پیشامد، اتفاق، رخداد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
There is one important circumstance you have not mentioned.
مورد مهمی است، شما به آن اشاره نکردید.
(در جمع) وضع (مالی)، اوضاع (مالی)
in easy circumstances
در رفاه، مُرفه
in reduced circumstances
در مضیقه، تنگدست
کبکبه و دبدبه، جلال و شکوه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «circumstance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/circumstance