آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Crisis

ˈkraɪsɪs ˈkraɪsɪs

شکل جمع:

crises

معنی crisis | جمله با crisis

noun countable B2

(بیماری، زندگی، تاریخ و غیره) بحران، مرحله‌ی بحرانی، موقع حساس، نقطه‌ی عطف

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

come to a crisis/reach a crisis

بحرانی شدن، به مرحله‌ی بحرانی رسیدن، به بحران نزدیک شدن

We provide help to families in crisis situations.

ما به خانواده‌هایی که در شرایط بحرانی قرار دارند، کمک می‌کنیم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Her presence during the crisis had a calming effect.

حضور او در بحران آرامش‌بخش بود.

get a crisis on one's hands

دچار بحران شدن، با بحران دست به گریبان شدن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد crisis

سوال‌های رایج crisis

شکل جمع crisis چی میشه؟

شکل جمع crisis در زبان انگلیسی crises است.

ارجاع به لغت crisis

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crisis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crisis

لغات نزدیک crisis

پیشنهاد بهبود معانی