شکل جمع:
traumasسلامت روان ضربه، زخم، آسیب، ضربه روحی روان آسیب، روان زخم، ضربهی روحی، روانزخم
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سلامت روان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The car accident left him with severe physical and emotional trauma.
تصادف ماشین به او آسیب شدید جسمی و احساسی وارد کرد.
The soldier returned from war with deep-seated trauma.
سرباز با روانزخم عمیق از جنگ برگشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trauma» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trauma