شکل جمع:
ordealsامتحان سخت برای اثبات بیگناهی، کار شاق
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to pass an ordeal
از هفتخوان رستم گذشتن
ordeal of fire
گناه آزمون با آتش، اثبات بیگناهی با گذشتن از آتش
ordeal by battle
گناه آزمون از راه نبرد، گناه آزمون رزمی
to pass the ordeal of a trial
از هفت خوان محاکمه گذشتن
Facing my bad-tempered teacher was quite an ordeal.
روبهرو شدن با معلم بدخلق من کار بسیار شاقی بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ordeal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ordeal