فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Crucible

ˈkruːsəbl ˈkruːsəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    crucibles

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    بوته آهنگری، ظرف مخصوص ذوب فلز، امتحان سخت
    • - an alliance that was forged in the crucible of World War One
    • - اتحادی که در بوته‌ی آزمایش جنگ جهانی اول قوام گرفت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد crucible

  1. noun retort
    Synonyms: melting pot, cauldron, container, pot, vessel

ارجاع به لغت crucible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crucible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crucible

لغات نزدیک crucible

پیشنهاد بهبود معانی