شکل جمع:
containersظرف
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
I bought a plastic container to store my leftovers in the fridge.
یک ظرف پلاستیکی خریدم تا باقیماندههایم را در یخچال نگهداری کنم.
The students used empty yogurt containers to plant their seedlings in the school garden.
دانشآموزان از ظروف خالی ماست برای کاشت نهال خود در باغ مدرسه استفاده کردند.
بارگنج، کانتینر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The truck driver carefully unloaded the container.
رانندهی کامیون کانتینر را با احتیاط تخلیه کرد.
The shipping company loaded the containers onto the cargo ship for transportation.
شرکت کشتیرانی بارگنجها را برای حمل روی کشتی باری بارگیری کرد.
کامپیوتر کانتینر (بستهای نرمافزاری که تمام اجزای ضروری برای اجرای اپلیکیشن روی هر محیطی را در خود دارد)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
The container held all the necessary resources for the application to run smoothly.
کانتینر تمام منابع لازم برای اجرای روان برنامه را در خود جای داده است.
The software developer created a container for the application.
توسعهدهندهی نرمافزار برای برنامه کانتینر ایجاد کرد.
(راه آهن) واگن باری ویژهی حمل کانتینر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «container» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/container