با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Carafe

kəˈræf kəˈrɑːf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    پارچ، تنگ، صراحی (نوعی ظرف بلور برای نگه‌داری مایع)، قرابه
    • - She poured the wine into the carafe.
    • - شراب را در صراحی ریخت.
    • - The waiter brought us a carafe of water.
    • - گارسون برای ما یک پارچ آب آورد.
  • noun countable
    فنجان، قهوه‌خوری
    • - The waitress brought us a carafe of hot coffee.
    • - پیشخدمت یک فنجان قهوه‌ی داغ برای ما آورد.
    • - The carafe shattered when it fell off the table.
    • - فنجان با افتادن از روی میز شکست.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد carafe

  1. noun A bottle with a stopper; for serving wine or water
    Synonyms: decanter

ارجاع به لغت carafe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carafe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carafe

لغات نزدیک carafe

پیشنهاد بهبود معانی