قدیمی چلیک، حلب، بشکهی چوبی (در اندازهای کوچک)
The firkin was filled to the brim with delicious ale.
بشکهی چوبی تا لبه با آبجوی خوشمزه پر شد.
The firkin was made of sturdy oak and had intricate carvings.
چلیک از بلوط محکم ساخته شده بود و دارای کندهکاریهای پیچیده بود.
فیرکین (واحد ظرفیت در بریتانیا) (برابر با یک چهارم پیمانه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The farmer sold a firkin of butter at the market.
کشاورز یک فیرکین کره را در بازار فروخت.
The baker used a firkin of flour to make a large batch of bread.
نانوا از یک فیرکین آرد برای تهیهی یک دستهی بزرگ نان استفاده کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «firkin» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/firkin