فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Vat

væt væt væt væt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    vats

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
خم، خمره، در خمره نهادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- wine vats
- خمره‌های شراب
- a dying vat
- خم رنگرزی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vat

  1. noun a large open vessel for holding or storing liquids
    Synonyms:
    container vessel tank tub barrel cask cistern basin pit tun value-added tax ad valorem tax salt pit

ارجاع به لغت vat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vat

لغات نزدیک vat

پیشنهاد بهبود معانی