با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Sac

sæk sæk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    جانورشناسی گیاه‌شناسی کیسه، عضو کیسه‌مانند جانوران یا گیاهان
    • - a synovial sac
    • - کیسه‌ی زلالی
    • - This kind of sac is filled with fluid.
    • - این نوع کیسه پر از مایع است.
  • abbreviation
    (sacrifice)
  • abbreviation noun uncountable
    فرماندهی استراتژیک هوایی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد sac

  1. noun A case or sheath especially a pollen sac or moss capsule
    Synonyms: pouch, cyst, sack, pocket, welt, bag, bursa, theca, cavity, cellblister, vesicle
  2. noun A member of the Algonquian people formerly living in Wisconsin in the Fox River valley and on the shores of Green Bay
    Synonyms: sauk

ارجاع به لغت sac

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sac» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sac

لغات نزدیک sac

پیشنهاد بهبود معانی