Bursa

ˈbɜːrsə ˈbɜːsə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun plural
کالبدشناسی کیسه‌ی زلالی، کیسه، حفره (به‌ویژه اگر پر از مایع باشد و از اصطکاک استخوان و غضروف جلوگیری کند)، انبانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bursa

  1. noun A city in northwestern Turkey
    Synonyms: brusa

ارجاع به لغت bursa

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bursa» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bursa

لغات نزدیک bursa

پیشنهاد بهبود معانی