فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bag

bæɡ bæɡ

گذشته‌ی ساده:

bagged

شکل سوم:

bagged

سوم‌شخص مفرد:

bags

وجه وصفی حال:

bagging

شکل جمع:

bags

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1

کیسه، کیف، پاکت بزرگ، توبره، گاله، ساک، خورجین، جوال، چنته، جامه‌دان‌

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

a bag full of apples

یک پاکت پر از سیب

a shopping bag

پاکت بزرگ فروشگاه‌ها

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The woollen bag contained his clothes.

کیسه‌ی پشمی، حاوی لباس‌های او بود.

As I was paying, the shop boy bagged the fruits.

من که پول می‌دادم، شاگرد مغازه میوه‌ها را در پاکت گذاشت.

One of her bags was lost.

یکی از جامه‌دان‌هایش گم شد.

noun

بادکردگی یا برآمدگی پوست، پستان یا هر عضو کیسه مانند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

bags under the eyes

بادکردگی زیر چشم‌ها

noun

افتادگی، پف کردگی یا برآمدگی در پارچه

bags at trouser knees

زانو انداختن شلوار

noun

مقدار چیزی داخل یک کیسه یا پاکت، پاکتی

these apples are sold by the bag

این سیب‌ها را پاکتی می‌فروشند (نه کیلویی)

noun

(بیس بال) بیس

noun

کیسه‌ای که پرنده یا حیوان شکارشده را در آن می‌ریزند، توبره‌ی شکارچی، تعداد حیوانات شکارشده، شکار روز

the hunter's bag consisted of two rabbits

شکار آن روز آن شکارچی عبارت‌بود ‌از؛ دو خرگوش

noun

(امریکا - خودمانی) زمینه‌ی استعداد یا مهارت یا علاقه و غیره‌ی شخص

His bag is music, mine is literature.

او به موسیقی علاقه دارد، من به ادبیات.

noun

(توهین آمیز) زن، زن بدقواره، درب و داغان

She is an old bag.

او درب و داغان است.

noun

(انگلیس - عامیانه) شلوار

verb - intransitive

(مثل کیسه) باد کردن یا شدن، بالا آمدن، پف کردن، کیس کردن، (مثل کیسه) آویزان بودن، متورم شدن

verb - transitive

در کیسه یا پاکت ریختن

verb - transitive

شکار کردن (و در توبره ریختن)

The hunter bagged two wild ducks.

شکارچی دو مرغابی وحشی شکار کرد.

verb - transitive

گرفتن، ربودن

He bagged two fugitives within five minutes.

در ظرف پنج دقیقه دو فراری را گرفتار کرد.

verb - transitive

پیروز شدن، برنده شدن

Our victory is in the bag.

پیروزی ما حتمی است.

abbreviation

(BAg) [bachelor of agriculture]

.

There's bags of room.

جا زیاد است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bag

  1. noun container for one’s possesions
    Synonyms:
    case sack pocket pack packet kit gear purse handbag pouch tote suitcase backpack carryall satchel duffel knapsack holdall briefcase carry-on sac poke haversack rucksack saddlebag attaché pocketbook
  1. noun special interest
    Synonyms:
    hobby preference favorite activity thing expertise speciality
  1. verb catch
    Synonyms:
    get take seize capture nab apprehend catch acquire gain land trap collar net hook kill shoot
    Antonyms:
    lose
  1. verb droop
    Synonyms:
    hang sag droop flop flap swell bulge billow balloon

Phrasal verbs

bag up

در پاکت یا کیسه قرار دادن

Idioms

bag and baggage

(عامیانه) همه‌ی مایملک، کاملاً، تمام و کمال، بودونبود

bags of

(انگلیس - عامیانه) خیلی، بسیار

be left holding the bag

(عامیانه) تقصیرکار شناخته شدن (در حالی که دیگران سودش را می‌برند)، دلال مظلمه شدن

in the bag

(امریکا - عامیانه) 1- حتمی، محقق

2- مست

pack one's bag

چمدان‌ها را بستن، رخت بربستن، آماده‌ی عزیمت شدن

Idioms بیشتر

let the cat out of the bag

(معمولاً غیرعمدی و ناخودآگاه) رازی را آشکار کردن، قضیه‌ای را لو دادن، دهن‌لقی کردن، بند را به آب دادن، پته‌ی کسی را روی آب ریختن

سوال‌های رایج bag

معنی bag به فارسی چی میشه؟

واژه "bag" در زبان انگلیسی به معنای "کیف" یا "گونی" است و کاربردهای متنوعی در زبان و فرهنگ‌های مختلف دارد. در ادامه، به بررسی معانی مختلف، کاربردها و نکات جالب درباره این واژه پرداخته می‌شود.

معانی مختلف

1. کیف (Bag): یکی از رایج‌ترین معانی "bag" به کیف‌هایی اطلاق می‌شود که برای حمل وسایل شخصی استفاده می‌شوند. این کیف‌ها می‌توانند از جنس‌های مختلفی مانند چرم، پارچه و پلاستیک ساخته شوند و در اندازه‌ها و اشکال گوناگون وجود دارند. کیف‌های دستی، کیف‌های کوله‌پشتی، کیف‌های لپ‌تاپ و کیف‌های خرید از جمله انواع مختلف آن هستند.

2. گونی (Sack): در برخی موارد، "bag" به معنای گونی یا کیسه بزرگ نیز به کار می‌رود. این نوع کیسه‌ها معمولاً برای حمل مواد غذایی، مصالح ساختمانی یا محصولات کشاورزی استفاده می‌شوند.

3. کیسه (Pouch): "bag" همچنین می‌تواند به معنای کیسه‌های کوچک یا پَک‌های مخصوص باشد که برای نگهداری اشیاء کوچکی مانند جواهرات یا لوازم آرایشی استفاده می‌شود.

کاربردها

- در تجارت و خرید: "bag" به عنوان یک ابزار مهم در خرید و فروش شناخته می‌شود. فروشگاه‌ها معمولاً کیسه‌های پلاستیکی یا پارچه‌ای را برای مشتریان فراهم می‌کنند تا بتوانند خریدهای خود را به راحتی حمل کنند.

- در سفر: مسافران معمولاً از انواع مختلف "bag" برای حمل لباس‌ها و وسایل شخصی خود استفاده می‌کنند. این کیسه‌ها می‌توانند شامل چمدان‌ها، کوله‌پشتی‌ها و کیف‌های دستی باشند.

- در هنر و طراحی: "bag" به عنوان یک عنصر طراحی در مد و فشن نیز شناخته می‌شود. طراحان مد به طراحی کیف‌هایی با شکل‌ها و رنگ‌های خاص می‌پردازند که می‌تواند به عنوان یک اکسسوری مد به شمار رود.

نکات جالب

- تاریخچه: استفاده از کیسه‌ها به دوران باستان برمی‌گردد. انسان‌ها از زمان‌های قدیم از مواد طبیعی مانند پوست حیوانات و پارچه برای ساخت کیسه‌ها استفاده می‌کردند.

- انواع کیسه‌ها: در دنیای مدرن، کیسه‌ها به انواع مختلفی تقسیم می‌شوند، از جمله کیف‌های دستی، کوله‌پشتی، کیف‌های ورزشی و کیف‌های فانتزی. هر کدام از این‌ها کاربرد خاصی دارند و بسته به نیاز فرد انتخاب می‌شوند.

- محیط زیست: در سال‌های اخیر، با توجه به نگرانی‌های محیط زیستی، بسیاری از کشورها استفاده از کیسه‌های پلاستیکی را محدود کرده‌اند و مردم تشویق به استفاده از کیسه‌های پارچه‌ای و قابل بازیافت شده‌اند.

- فرهنگ‌ها: در برخی فرهنگ‌ها، "bag" علاوه بر کاربردهای عملی، نماد فرهنگی نیز محسوب می‌شود. به عنوان مثال، در فرهنگ‌های مختلف، نوع و طراحی کیف‌ها می‌تواند نشان‌دهنده وضعیت اجتماعی و اقتصادی فرد باشد.

ارجاع به لغت bag

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bag» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bag

لغات نزدیک bag

پیشنهاد بهبود معانی