گذشتهی ساده:
baggedشکل سوم:
baggedسوم شخص مفرد:
bagsوجه وصفی حال:
baggingشکل جمع:
bagsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در پاکت یا کیسه قرار دادن
کیسهی خواب
(عامیانه) همهی مایملک، کاملاً، تمام و کمال، بودونبود
(انگلیس - عامیانه) خیلی، بسیار
(عامیانه) تقصیرکار شناخته شدن (در حالی که دیگران سودش را میبرند)، دلال مظلمه شدن
(امریکا - عامیانه) 1- حتمی، محقق
2- مست
چمدانها را بستن، رخت بربستن، آمادهی عزیمت شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bag» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bag