شکل جمع:
kitsبسته لوازم، بسته، توشه
a travel kit
توشهی سفر
a first-aid kit
جعبهی کمکهای اولیه
a carpenter's kit
جعبهی ابزار نجار
medical supplies in a clear plastic kit
وسایل پزشکی در یک محفظهی شفاف پلاستیکی
مجهز کردن، سازمند کردن، تجهیز کردن
بچه گربه، بچهی حیوانات
(عامیانه) همه کس، هرچیز، یکجا، قلفتی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «kit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kit