آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۶ مرداد ۱۴۰۴

    Backpack

    ˈbækpæk ˈbækpæk

    گذشته‌ی ساده:

    backpacked

    شکل سوم:

    backpacked

    سوم‌شخص مفرد:

    backpacks

    وجه وصفی حال:

    backpacking

    شکل جمع:

    backpacks

    معنی backpack | جمله با backpack

    noun countable

    کوله‌پشتی، کوله

    backpack, کوله‌پشتی، کوله

    در انگلیسی بریتانیایی از rucksack استفاده می‌شود.

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    She adjusted the straps of her backpack to make it more comfortable while hiking.

    او بندهای کوله‌ی خود را تنظیم کرد تا هنگام پیاده‌روی راحت‌تر باشد.

    They chose a waterproof backpack for their trip to the mountains.

    آن‌ها کوله پشتی‌ای ضدآب برای سفرشان به کوه‌ها انتخاب کردند.

    verb - intransitive verb - transitive

    سفر کردن (با کوله‌پشتی، معمولاً سفری که خرج زیادی ندارد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    She backpacked across South America to experience different cultures.

    او در سراسر آمریکای جنوبی سفر کرد تا فرهنگ‌های مختلف را تجربه کند.

    He backpacked around Asia on a tight budget for six months.

    او به‌مدت شش ماه در آسیا با بودجه‌ای محدود سفر کرد.

    verb - intransitive verb - transitive

    انگلیسی آمریکایی پیاده‌روی کردن، قدم زدن، طبیعت‌گردی کردن (با کوله‌پشتی همراه با چادر زدن در شب)

    They backpacked through the lush forests of Oregon.

    آن‌ها در جنگل‌های سرسبز اورگان طبیعت‌گردی کردند.

    He backpacked the remote areas of Yellowstone, enjoying the wildlife.

    او در مناطق دورافتاده یلواستون را قدم زد و از حیات‌وحش لذت برد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    We backpacked through the valleys of the Swiss Alps, experiencing breathtaking views.

    ما در دره‌های آلپ سوئیس پیاده‌روی کردیم و مناظر نفس‌گیر را تجربه کردیم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد backpack

    1. verb to travel about or journey on foot
      Synonyms:
      hike march peregrinate pack traipse tramp trek
    1. noun sack carried on the back
      Synonyms:
      pack knapsack rucksack haversack

    سوال‌های رایج backpack

    گذشته‌ی ساده backpack چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده backpack در زبان انگلیسی backpacked است.

    شکل سوم backpack چی میشه؟

    شکل سوم backpack در زبان انگلیسی backpacked است.

    شکل جمع backpack چی میشه؟

    شکل جمع backpack در زبان انگلیسی backpacks است.

    وجه وصفی حال backpack چی میشه؟

    وجه وصفی حال backpack در زبان انگلیسی backpacking است.

    سوم‌شخص مفرد backpack چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد backpack در زبان انگلیسی backpacks است.

    ارجاع به لغت backpack

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «backpack» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/backpack

    لغات نزدیک backpack

    • - backlist
    • - backlog
    • - backpack
    • - backpacker
    • - backpedal
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.