Backpack

ˈbækpæk ˈbækpæk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    backpacked
  • شکل سوم:

    backpacked
  • سوم‌شخص مفرد:

    backpacks
  • وجه وصفی حال:

    backpacking
  • شکل جمع:

    backpacks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
کوله‌پشتی، کوله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- She adjusted the straps of her backpack to make it more comfortable while hiking.
- او بندهای کوله‌ی خود را تنظیم کرد تا هنگام پیاده‌روی راحت‌تر باشد.
- They chose a waterproof backpack for their trip to the mountains.
- آن‌ها کوله پشتی‌ای ضدآب برای سفرشان به کوه‌ها انتخاب کردند.
verb - intransitive verb - transitive
سفر کردن (با کوله‌پشتی، معمولاً سفری که خرج زیادی ندارد)
- She backpacked across South America to experience different cultures.
- او در سراسر آمریکای جنوبی سفر کرد تا فرهنگ‌های مختلف را تجربه کند.
- He backpacked around Asia on a tight budget for six months.
- او به‌مدت شش ماه در آسیا با بودجه‌ای محدود سفر کرد.
verb - intransitive verb - transitive
انگلیسی آمریکایی پیاده‌روی کردن، قدم زدن، طبیعت‌گردی کردن (با کوله‌پشتی همراه با چادر زدن در شب)
- They backpacked through the lush forests of Oregon.
- آن‌ها در جنگل‌های سرسبز اورگان طبیعت‌گردی کردند.
- He backpacked the remote areas of Yellowstone, enjoying the wildlife.
- او در مناطق دورافتاده یلواستون را قدم زد و از حیات‌وحش لذت برد.
- We backpacked through the valleys of the Swiss Alps, experiencing breathtaking views.
- ما در دره‌های آلپ سوئیس پیاده‌روی کردیم و مناظر نفس‌گیر را تجربه کردیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد backpack

  1. noun sack carried on the back
    Synonyms:
    pack knapsack rucksack haversack
  1. verb to travel about or journey on foot
    Synonyms:
    hike march peregrinate pack traipse tramp trek

ارجاع به لغت backpack

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «backpack» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/backpack

لغات نزدیک backpack

پیشنهاد بهبود معانی