با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Backpedal

ˈbækˌpedl ˌbækˈpedl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
(دوچرخه و سه‌چرخه و غیره) به عقب پا زدن (برای پس‌روی یا ترمز)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Some types of bike have brakes that you operate by backpedalling.
- بعضی دوچرخه‌ها ترمزهایی دارند که با عقب‌عقب رکاب زدن فعال می‌شوند.
- Backpedal to make the bicycle stop.
- برای توقف دوچرخه عقب‌عقب پا بزن.
verb - intransitive
حرف خود را پس گرفتن، انکار کردن
- As soon as I said I thought she was wrong, she started backpedalling.
- همین که گفتم به‌ نظرم اشتباه می‌کند، گفته‌هایش را انکار کرد.
- He said he'd help, but now he's starting to backpedal (on his promise).
- گفت که کمکم می‌کند اما حالا زیر قولش زده است.
verb - intransitive
(آمریکا - بوکس‌بازی) به‌ سرعت پس‌ رفتن، عقب کشیدن
- His opponent backpedaled before falling down.
- حریفش قبل از آنکه به زمین بیفتد، به‌ سرعت عقب کشید.
- If he hit hard, you backpedal.
- اگر محکم ضربه زد، عقب بکش.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد backpedal

  1. verb change mind
    Synonyms: back out of, change opinion, default on, do an about-face, do a U-turn, fail to honor, go back on, go into reverse, have second thoughts, reconsider, renege, shift one’s ground, sing a different song, take back

ارجاع به لغت backpedal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «backpedal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/backpedal

لغات نزدیک backpedal

پیشنهاد بهبود معانی