شکل جمع:
backlogsکندهی بزرگی که پشت آتش بخاری گذارده میشود، موجودی جنسی که بابت سفارشات در انبار موجود است، جمع شدن، انبارشدن، کار ناتمام یا انباشته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The court is facing a backlog of cases.
دادگاه با دعاوی عقبافتادهی زیادی مواجه است.
the backlog of demand for housing
تراکم تقاضا برای خانه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «backlog» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/backlog