فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Quantity

ˈkwɑːnt̬ət̬i ˈkwɒntəti

شکل جمع:

quantities

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable B1

مقدار، چندی، کمیت، قدر، اندازه، حد، شمار، مبلغ

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

quantity of heat

مقدار گرما

the quantity of water in the pool

مقدار آب موجود در استخر

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a quantity of interesting books

چند تا کتاب جالب

the quantity of sugar needed

مقدار شکر مورد نیاز

The Chinese army was superior in quantity and the Japanese army was superior in quality.

ارتش چین از نظر کمیت تفوق داشت و ارتش ژاپن از نظر کیفیت.

the quantity of her devotion

میزان فداکاری او

the quantity of shoes produced

شمار کفش‌های تولید‌شده

noun uncountable

مقدار زیاد، عمده، قلمب، یک جا، (جمع) هنگفت، تعداد زیاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

merchandise sold in quantity

کالایی که عمده‌فروشی می‌شود

quantities of money

پول هنگفت

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد quantity

  1. noun number or amount
    Synonyms:
    number amount total sum figure size volume magnitude extent measure portion part lot deal quota budget load pile mass bulk body batch variety multitude profusion abundance aggregate capacity length amplitude expanse greatness allotment

ارجاع به لغت quantity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quantity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quantity

لغات نزدیک quantity

پیشنهاد بهبود معانی