گذشتهی ساده:
sizedشکل سوم:
sizedسومشخص مفرد:
sizesوجه وصفی حال:
sizingشکل جمع:
sizesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(عامیانه) 1- برآورد کردن، سنجیدن 2- برانداز کردن 3- واجد شرایط بودن یا شدن
هم اندازه، به یک اندازه
(عامیانه) سر جای خود نشاندن، نوک کسی را چیدن، ادب کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «size» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/size