Substantiality

səbˌstænʃɪˈælɪtɪ səbˌstænʃɪˈælɪtɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
ذاتیت، جسمیت، حالت اساسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد substantiality

  1. noun The quality of being substantial or having substance
    Synonyms: materiality, physicality, realness, substantialness, actuality, solidness
    Antonyms: insubstantiality

ارجاع به لغت substantiality

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «substantiality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/substantiality

لغات نزدیک substantiality

پیشنهاد بهبود معانی