به نحو قابل ملاحظهای، به میزان زیادی، به میزان چشمگیری
She has substantially improved her singing skills since joining the choir.
او از زمان پیوستن به گروه کر مهارتهای خوانندگیاش را به نحو قابل ملاحظهای بهبود داده است.
The company's profits have increased substantially over the past year.
سود این شرکت در سال گذشته به میزان زیادی افزایش یافته است.
اساساً، اصولاً، در اصل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This model has power steering, but the two cars are substantially the same.
این مدل فرمان خودکار دارد اما این دو خودرو اساساً یکسان هستند.
These things will remain substantially the same over the next fifteen years.
این چیزها تا پانزده سال آینده اصولاً ثابت خواهند ماند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «substantially» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/substantially