Profusion

prəˈfjuːʒn prəˈfjuːʒn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
فراوانی، بخشش، اسراف، سرشاری، وفور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a profusion of colorful flowers
- وفور گل‌های رنگارنگ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد profusion

  1. noun abundance
    Synonyms: ampleness, copiousness, excess, extravagance, flood, glut, great quantity, opulence, outpouring, overflow, plenitude, plenty, prosperity, prosperousness, surplus, wealth

ارجاع به لغت profusion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «profusion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/profusion

لغات نزدیک profusion

پیشنهاد بهبود معانی