بیرون ریزش، بیرون ریز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The outpouring of lava buried the village.
فوران گدازههای آتشفشانی دهکده را مدفون کرد.
a steady outpouring of research work
فوران مداوم آثار پژوهشی
an outpouring of sympathy for the old widow
سیل همدردی با بیوهزن پیر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «outpouring» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outpouring