فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Outpouring

ˈaʊtpɔːrɪŋ ˈaʊtpɔːrɪŋ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

بیرون ریزش، بیرون ریز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The outpouring of lava buried the village.

فوران گدازه‌های آتشفشانی دهکده را مدفون کرد.

a steady outpouring of research work

فوران مداوم آثار پژوهشی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

an outpouring of sympathy for the old widow

سیل همدردی با بیوه‌زن پیر

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outpouring

  1. noun outflow
    Synonyms:
    flow discharge stream rush flood issue outburst torrent gush jet effusion deluge spurt cascade leakage effluence

ارجاع به لغت outpouring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outpouring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outpouring

لغات نزدیک outpouring

پیشنهاد بهبود معانی