فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Effusion

ɪˈfjuːʒn ɪˈfjuːʒn

شکل جمع:

effusions

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun singular countable

ادبی (افکار، احساسات و...) فوران، غلیان، فَیَضان

The artist's effusion of emotions was evident in her beautiful paintings.

فوران احساسات این هنرمند در نقاشی‌های زیبای او مشهود بود.

His heartfelt letter was an effusion of love and gratitude for his family.

نامه‌ی صمیمانه‌ی او غلیانی از عشق و قدردانی برای خانواده‌اش بود.

noun countable uncountable

پزشکی نشت، تراوش، افیوژن (تراوش مایع رگ‌های خونی یا لنفی به درون بافت‌ها یا حفره‌های بدن)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Symptoms of an effusion often include swelling and pain in the affected area.

علائم نشت اغلب شامل تورم و درد در ناحیه‌ی آسیب‌دیده است.

Pleural effusion can cause chest pain and breathing problems.

تراوش جنبی می‌تواند باعث درد قفسه‌ی سینه و مشکلات تنفسی شود.

noun countable

شیمی فیزیک نشت، افیوژن (فرایند خروج گاز محفظه به محیط بیرون از طریق سوراخی کوچک)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده

Effusion occurs when molecules escape from a container into a vacuum.

نشت زمانی اتفاق می‌افتد که مولکول‌ها از ظرف به خلاء می‌روند.

During the experiment, we measured the effusion rate of helium compared to nitrogen.

در طول آزمایش، میزان ترشح هلیوم را در مقایسه با نیتروژن اندازه‌گیری کردیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد effusion

  1. noun outpouring
    Synonyms:
    emission discharge pouring outflow stream gush gushing efflux shedding ooze exudate address diffusion verbosity wordiness effluvium emanation

ارجاع به لغت effusion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «effusion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/effusion

لغات نزدیک effusion

پیشنهاد بهبود معانی