ریزش، افاضه، (مجازاً) انتشار، پخش
پخش، پخش شدگی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the diffusion of knowledge
اشاعهی دانش
That rumor's diffusion was fast and far-reaching.
گسترش آن شایعه سریع و فراگیر بود.
the diffusion of light
پخش نور، انتشار نور
the diffusion of gas molecules
همآمیزی (پخشش) مولکولهای گاز
(نور و گاز و غیره) ضریب انتشار، همگرپخشیدگی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «diffusion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/diffusion