با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Propagation

ˌprɑːpəˈɡeɪʃn̩ ˌprɒpəˈɡeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
پخش، ترویج
noun
گسترش، تکثیر، تبلیغ، انتشار، رواج، پراکنی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد propagation

  1. noun Procreation
    Synonyms: reproduction, multiplication, breeding, procreation, generation, proliferation, spawning, increase
  2. noun Diffusion
    Synonyms: spread, circulation, extension, dispersion

ارجاع به لغت propagation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «propagation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/propagation

لغات نزدیک propagation

پیشنهاد بهبود معانی