شکل جمع:
propagatorsزیستشناسی تکثیرگر (دستگاهی که برای تکثیر از آن استفاده میشود)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی زیستشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I placed the tomato plants in the propagator.
بوتههای گوجهفرنگی را در تکثیرگر قرار دادم.
The propagator helped accelerate the growth of my seedlings.
تکثیرگر به تسریع رشد نهالهای من کمک کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «propagator» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/propagator