گذشتهی ساده:
scatteredشکل سوم:
scatteredسومشخص مفرد:
scattersپراکندگی، تفرق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
scattering shots
تیراندازیهای پراکنده
scattering votes
آرای متشتت
scattering cross section
مقطع پرافکنی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scattering» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scattering