Circulating

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    circulated
  • شکل سوم:

    circulated
  • سوم‌شخص مفرد:

    circulates

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
چرخشی، گردشی، در گردش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- no load circulating currents
- جریان‌های چرخشی بدون بار
- The circulating fluidized bed (CFB) boiler is a relatively new power generation technology that offers several advantages over conventional boilers.
- دیگ بخار مایع در گردش (CFB)، فناوری تولید برق نسبتاً جدیدی به‌شمار می‌آید که مزایای متعددی در مقایسه با دیگ‌های معمولی دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد circulating

  1. adjective flowing
    Synonyms: moving, current, circulatory, ambient, diffusive, rotating, circling, in motion, fluid
    Antonyms: still, motionless, stationary

Collocations

  • circulating capital

    سرمایه‌ی در گردش

    سرمایه‌ی در گردش، سرمایه‌ی جاری

ارجاع به لغت circulating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «circulating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/circulating

لغات نزدیک circulating

پیشنهاد بهبود معانی