فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Circulating

گذشته‌ی ساده:

circulated

شکل سوم:

circulated

سوم‌شخص مفرد:

circulates

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

چرخشی، گردشی، در گردش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

no load circulating currents

جریان‌های چرخشی بدون بار

The circulating fluidized bed (CFB) boiler is a relatively new power generation technology that offers several advantages over conventional boilers.

دیگ بخار مایع در گردش (CFB)، فناوری تولید برق نسبتاً جدیدی به‌شمار می‌آید که مزایای متعددی در مقایسه با دیگ‌های معمولی دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد circulating

  1. adjective flowing
    Synonyms:
    moving in motion fluid current rotating circling circulatory ambient diffusive
    Antonyms:
    still motionless stationary

Collocations

circulating capital

سرمایه‌ی در گردش

سرمایه‌ی در گردش، سرمایه‌ی جاری

ارجاع به لغت circulating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «circulating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/circulating

لغات نزدیک circulating

پیشنهاد بهبود معانی