امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Circulatory

ˈsɜːrkjələtɔːri ˌsɜːkjəˈleɪtri / / ˈsɜːkjələtri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
گردشی ،وابسته به‌ گردش خون ،مربوط یه دوران خون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد circulatory

  1. adjective Of or relating to circulation
    Synonyms:
    circulative

لغات هم‌خانواده circulatory

ارجاع به لغت circulatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «circulatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/circulatory

لغات نزدیک circulatory

پیشنهاد بهبود معانی