آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Circulatory

ˈsɜːrkjələtɔːri ˌsɜːkjəˈleɪtri / / ˈsɜːkjələtri

معنی circulatory

adjective

گردشی ،وابسته به‌ گردش خون ،مربوط یه دوران خون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد circulatory

  1. adjective of or relating to circulation
    Synonyms:
    circulative

لغات هم‌خانواده circulatory

ارجاع به لغت circulatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «circulatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/circulatory

لغات نزدیک circulatory

پیشنهاد بهبود معانی