شکل جمع:
circularsمدور، دایرهوار، بخشنامه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
دایرهای، مدور، بخشنامه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a circular room
اتاق گرد
the circular motion of the arms
حرکت دورانی دستها
a board with circular holes
تختهای دارای سوراخهای گرد
If you go to Ghom via Ghazvin you will have a circular route.
اگر برای رفتن به قم از راه قزوین بروی راه دور و درازی خواهی داشت.
The minister's circular was sent to all the offices.
بخشنامهی وزیر به کلیهی ادارات ارسال شد.
استدلال دوری، استدلال پرهونی، مصادره به مطلوب
تأثیر دورانی، اثر پرهونی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «circular» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/circular