فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Circuitry

ˈsɜrːkɪtri ˈsɜːkətri

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun

شدت جریان برق، اجزا ترکیب‌کننده جریان برق

noun

مدارات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

electronic circuitry

مداربندی الکترونیک

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد circuitry

  1. noun circuits
    Synonyms:
    wiring connections electronics circuits chip systems integrated circuits microcircuitry

ارجاع به لغت circuitry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «circuitry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/circuitry

لغات نزدیک circuitry

پیشنهاد بهبود معانی