Scatty

ˈskæti ˈskæti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
(انگلیس - عامیانه) خل، ابله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scatty

  1. adjective Lacking sense or discretion; ; - Glenway Westcott
    Synonyms: rattlebrained, rattlepated, scatterbrained
  2. adjective Lost in thought; showing preoccupation
    Synonyms: absent, absentminded, abstracted

ارجاع به لغت scatty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scatty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scatty

لغات نزدیک scatty

پیشنهاد بهبود معانی