گذشتهی ساده:
cascadedشکل سوم:
cascadedسومشخص مفرد:
cascadesوجه وصفی حال:
cascadingشکل جمع:
cascadesجغرافیا آبشار
After a series of beautiful cascades, the river pours into the lake.
رودخانه پساز یک سلسله آبشار زیبا به دریاچه میریزد.
The cascade sparkled as the sunlight glistened on its crystal-clear waters.
تابش نور خورشید بر روی آبهای شفاف آبشار باعث درخشش آن شد.
آبشارمانند
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The firecracker burst and colorful sparks cascaded down.
ترقه منفجر شد و جرقههای رنگارنگ آبشارمانند به پایین بارید.
Her golden hair cascaded down her shoulder.
موهای طلایی آبشارمانندش بر شانهاش ریخته بود.
فرو ریختن، سرازیر شدن، فرود آمدن
The waterfalls in the mountains cascade down the rocks in a breathtaking display.
آبشارهای کوهستانی با جلوهای زیبا از صخرهها به پایین سرازیر میشدند.
When the dam broke, the water cascaded through the valley, causing widespread flooding.
هنگامی که سد شکسته شد، آب از دره فرو ریخت و باعث سیل گسترده شد.
پخش شدن، توزیع کردن (اطلاعات)، پراکندن
The rumor began to cascade through the office.
این شایعه در دفتر پخش شد.
Once the secret was out, it didn't take long for it to cascade among students at school.
وقتی راز فاش شد، طولی نکشید که بین دانشآموزان مدرسه پخش شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cascade» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cascade